سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

در انتظار سارا

یادم باشد تربت پیچیده شده توی چند لایه کاغذم را پیدا کنم. یادم باشد دوربین را خالی کنم. یادم بماند شارژش کنم. یادم باشد آب زمزم گیر بیاورم. یادم باشد ترانه ی دختر نازم را برای مامانیش بلوتوث کنم. یادم باشد این چند روز - بر خلاف همیشه- تلفنم را زود جواب بدهم. یادم باشد کم کم آماده شوم برای یک تجربه ی جدید دوست داشتنی. دارم خاله می شوم.   ...
19 مرداد 1391

باشگاه خوانندگان

 به پهلو دراز کشیده ام روی تشک برقی بلکه این درد مبهم ولی عمیق کتفم آرام بشود و مجله انشا و نویسندگی می خوانم. محمد حسین پشتم نشسته و مشغول درآوردن لاستیک های لیموزین نقره ای درب و داغاش است. غرق خواندنم و جرقه ی ایده های خوبی که برای کلاس انشا به ذهنم می رسد، ذوق زده ام کرده. برمی گردم تا آن یکی شماره ی مجله را از کنار بالشم بردارم. صحنه ی جالبی می بینم. علی و محمد حسین سرشان را روی یک بالش گذاشته اند. علی دارد با صدای بلند کتاب « چرا او را حسن نامیدند؟» می خواند و آن یکی شماره ی مجله دست محمد حسین است که دارد با جدیت و کمی اخم توی آن را نگاه می کند.
18 مرداد 1391

عجب صبری خدا دارد!

پیامبر اکرم: مَن سَمِعَ مُنادیاً یُنادی یا لَلمُسلمین فَلَم یَجِبهُ فَلَیسَ بِمُسلِم. هرکس فریاد کمک « ای مسلمانان» را شنید و پاسخی نداد، مسلمان نیست. خیلی با خودم کلنجار رفتم که این عکس های دلخراش رو تو وبم نگذارم. در واقع میانمار ربطی به موضوع وبلاگ من نداره؛ اما به خودم چرا. آخرش با خودم گفتم:« اگه واقعا ناراحتی از این ظلم، باید یک کار کوچک هم شده بکنی. حداقل یه بخش از این جنایت ها رو منعکس کنی. چیه؟ می ترسی مخاطبای وبلاگت ناراحت شن و برن جاهای دیگه برای دیدن عکس بچه های مامانی، تم جشن تولد، کیک جشن دندونی یا اتاق رنگی رنگی نی نی ها؟» دیدن این عکس ها برای مامان هایی مثل من که از امروز نگران واکسن زدن فر...
6 مرداد 1391

فرزند صالح

این روزها و حتی این سال ها، هر جا که سر می چرخانی پر شده از موسسات و مهدها و چیزهای دیگری مربوط به استعداد، خلاقیت، کودک برتر، باهوش... بچه ها Baby Einstein می بینند حتما به امید این که مثل انیشتین شوند. مهدهای دو زبانه حسابی روی بورس است. همین تبلیغ بالای صفحه را ببینید... بچه ها از شکم مادرشان بیرون نیامده می خوانند. از روی نقاشی آموز سنا هنرمند می شوند. بچه های امروزی خیلی باهوش شده اند چون می توانند یک عالمه حرف های قلمبه سلمبه را که توی فیلم و کارتون می بینند تکرار کنند. اسباب بازی های پرورش هوش و کتاب های پرورش خلاقیت همه جا پر شده و مامان ها اینقدر برای بچه هایشان وقت می گذارند که تکه های درست پازل را پیدا می کنند و می دهند دست...
5 مرداد 1391

وظیفه ی مادری

وظیفه ی من به عنوان یک مادر این است که مسئولیت چیزهای ممکن را بپذیرم و چیزهای ناممکن را به خدا واگذار کنم. ( نقل به مضمون از نویسنده ای که نامش یادم رفته)
5 مرداد 1391
1